آب درياها كفاف تشنهي اين درد نيست،
يك شب مهتابي از اين تنگناي،
از فراز کوه ها پر میزنم ..
میگذارم میروم،
نامهی خود میبرم ، دردسر کم میکنم.
میروم . .
وعده آنجايي که با هم روز و شب را آشتی است. .
صبح چندان دور نیست . .
جایی دور از همه جا...
برچسب : صبح چندان دور نیست,صبح چندان دور نیست شهریار,شعر صبح چندان دور نیست شهریار, نویسنده : 1247891 بازدید : 45